نماز روح لطیفی دارد

دیروز در یکی از ادارات دولتی هنگام ظهر برای نماز رفتم نمازخانه. بعد از نماز آقایی که ظاهراً مسئول شعار بود شروع کرد به نثار کردن مرگ به همه کشورها و برخی اشخاص از جمله صدام. به خودم گفتم بیش از یک ماه از اعدام اون ملعون می گذره هنوز اینها دارند آرزوی مرگش و می کنند. نمی دونم شاید بخاطر جنایات بیشمار و خباثت بیش از اندازه صدامه که هنوز بعضی ها دست از سرش برنمی دارند و یا  برای برهم نخوردن قافیه شعارشون  مجبور میشن مرگ بر صدام رو بگن (مرگ بر منافقین و صدام). در کل برأت از کافران و مشرکان یکی از ضروریات است،  اما مسئله مهم همراه کردن و آوردن کلمه مرگ با نماز است. نمازی که در هیچ جایش اثری از مرگ و نابودی نیست و تمامش نیایش و ستایش و درود و تحیت است. نمازی که انتهایش با درود و سلام بر نبی مکرم اسلام (ص) ، بندگان صالح و خودمان به اتمام میرسد، چگونه است که بلافاصله بعد از آن از کلمه ای استفاده می شود که سنخیتی با روح نماز ندارد. چه می شود اگر بعد از نماز، فضا با ذکر صلوات و آرزوی عاقبت بخیری برای همه مسلمنان معنویت بیشتری پیدا کند و این شعارها و کلمه مرگ و نابودی در جای دیگری که پسندیده تر است استفاده شود.