حیف است در هجرانت ای مه صرف شد ایام ما بر لب آمد جان ما و بر نیامد کام ما
ما همه مستیم و دل جام است و جاده خون دل ساقی غم می کند لبریز هر دم جان ما
سوی این سرگشتگان با مهربانی کن نظر تا شود از یمن مهرت چرخ گردون رام ما